هرچند از نوادر روزگار بود و نیازی به توصیف کسی چون من ندارد او که از مفاخر معدودِ کشورمان بود و گزافه نیست که بگویم در عربیدانی و شناخت نکات ریز و درشت این زبان، تالیِ سیبویه است و در درک و شناساندن پیچوخمهای بلاغت، عبدالقاهر جرجانیِ دورانِ ما و جایگزینِ بحقّ استاد عبدالحمید بدیعالزمانی.
زندگیاش در سفر گذشت و هجرتِ این دانشیمردِ کردستانی به خراسان و به دیار غزالی و فردوسی و اقامت بیش از پنجاه سالش در مشهد، هرچند برای خود و عزیزانِ خانواده سخت بود، اما برای همچون منی افتخار بود که شیرینی شاگردی در محضر ایشان را چشیدم.
هنوز صدای گرم و مهربان استاد فاضلی گرانقدر که با لهجه شیرین کُردی، عربی تدریس میکرد، در گوش دانشجویانش طنینانداز است. او فقط یک استاد راهنمای پایاننامه نبود، استاد راهنمای زندگی بود. کسی که دستهای لرزان را در پیچوخم نگارش پایاننامه گرفته و ترس دانشجوبودن را به شوق کشف پیوند میزد.
حضورش جلسه دفاع را نه میدان نبرد علمی که محفل درسآموزی و مهرورزی میکرد؛ چراکه اجازه نمیداد دانشجویان دربرابر داوران احساس تنهایی کنند.
امروز، اما جای خالی او در دانشکده جانکاه است. صندلی خالیاش در کتابخانه، داغ سنگینی است بر دلها؛ جایی که همیشه مملو از ورقخوردن کتابهای قطور بود، از زمخشری تا ابنهشام.
از جمله عادات این استاد، پرهیز از گرفتن مسئولیتهای اداری بود. بسیار فروتن و از لحاظ عملی صالح به تمام معنا. از آفات و آسیبهای محیطهای دانشگاهی و غرورهای بیجا بهدور. مقیّد به نماز و عبادات و واجبات و سُنَن، و پایبند به اعتقادات مذهبی آباء و اجداد یعنی اهل سنت و جماعت، و به دور از روی و ریا – که این روزها کم نیست- و شجاع در بیان حقایق اجتماعی در بحثها و سخنرانیهایش و کاملاً متخلّق به اخلاق اسلامی.
در این لحظه، تمام آنچه از علم بدیع به دانشجویان آموخت، خلاصه میشود در «عِقد دُموع»؛ گردنبندی از اشکهایی که در یاد عزیزش به رشته درآمده است.
از جمله خدمات وی در علم و آموزش میتوان به تأسیس و راهاندازی دورههای کارشناسی و کارشناسیارشد و دکتری عربی در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی اشاره کرد که از باقیاتصالحاتِ آموزشی است و از آثار بسیار این استاد فقید میتوان به کتاب «مُختاراتٌ مِن رَوَائِعِ الأدبِ العربیِّ فی العَصرِ الجاهلی»، تصحیح و تعلیق کتاب «محاکمه انسان و حیوان (یا مرغزار)» از وقار شیرازی فرزند شاعر نامدار، وصال شیرازی و ترجمه کتاب «سیبویه پیشوای نحویان» (سیبویه إمامُ النُّحاة) تألیف دکتر علی نجدی ناصف، اشاره کرد.
در مقالات پربرگ و پربار وی، ما با نویسندهای با ذهنی وقّاد، پویا و استدلالی و دارای قوه نقد روبهروییم که گاهی طه حسین، نویسنده و ادیب شهیر مصری را به نقد میکشد و بعضی از آرای مشهورش را رد میکند و گاه اشتباهات صادق الرافعی و سیدقطب را در بلاغت گوشزد میکند و بعضی تصویرگریهای شعری خاقانی و ملکالشعرای بهار را به نقد کشیده و گاه نیز نواقص نظر زَمَخشَری و فرّاء را تکمیل میکند.